پيام
+
[تلگرام]
(صرفاً جهت خنده)
مرد هزم شکن در کنار رودخانه مشغول بود، ناگهان تبرش به داخل آب افتاد مرد ناراحت شد.
درهمان لحظه فرشته ا برون آمد و به مرد گفت: چرا ناراحت؟
مرد قضه رو گفت، فرشته به داخل آب رفت و يک تبر مسي آورد گفت: انه؟ مرد گفت: نه!
فرشته رفت و با يک تبر نقره ا
برگشت گفت: انه؟
مرد گفت: نه!!
فرشته رفت ان بار با يک تبر ط
برگشت گفت: انه
مرد گفت: نه!!!!
فرشته رفت وخود تبر مرد را آورد، مرد خوشحال شد فرشته از صداقت مرد خوشش آمد و هرسه تبر را به او داد!
چند بعد مرد با زنش به کنار رودخانه رفتند. ناگهان زنش به داخل آب افتاد، مرد بسيار غمگن شد.
فرشته آمد و علت ناراحت مرد را پرسد؟
مرد جران را براش توضح داد.
فرشته رفت و با ملکه زيبايي2015 برگشت!! ميخواست ان بار هم مرد رو امتحان کنه، گفت: ان همسرته؟
مرد گفت: آره
فرشته ناراحت شد و گفت:
چرا دروغ مگ؟؟ مرد گفت: اگه باز با تو صادق بودم، هرسه زن رو به من ميدادي و من از پس مخارجشون برنمآمدم!!
فرشته از فکر اقتصاد مرد خوشش آمد
پس به مرد گفت: آفرين! اهل کجا که انقدر زرنگ؟ مرد گفت: ايران!
فرشته اشک تو چشاش جمع شد و گفت: يارانه هارو کي ميريزن؟
رايحه ي انتظار
96/8/2
انديشه نگار
:)
رايحه ي انتظار
:-)