91/8/23
5:13 ص
می گفت : در یکی از خیابان های پر رفت وآمد کلان شهری چاله ایی
وجود داشت که گاه و بیگاه برای عابر سواره و پیاده مشکل ساز بود
تاجایی که اهالی برای پرکردنش دست به دامن مسئولین شهری
شدند.
مسئولین دلسوز و هم در راستای خدمت رسانی
به مردم،کارشناسان مجرب خود را برای بررسی و رفع این معضل
به محل اعزام کردند.
راوی ادامه داد که با دیدن آدم ها وماشین های دولتی
حس کنجکاوی ام گل کرد وخودم را به آنها رساندم
تا از نزدیگ در جریان امور قرار گیرم که شنیدم
یکی می گفت :برای آسایش مردم و جلوگیری از مرگ و
میرهای ناشی از افتادن درچاله بهتر است تا آمبولانسی مجهز
وبا کادری مجرب درکنار چاله آماده باش قرار دهیم تا درصورت
بروز حادثه به مصدومین کمک کنند.
ودیگری می گفت :با این شهر شلوغ و ترافیکی ،تا رسیدن
آمبولانس به بیمارستان کار مصدوم تمام است به نظرم باید
در همین حوالی بیمارستانی ساخته شود.
وسوّمی گفت : درحال حاضر ساختن بیمارستان امکان پذیر نیست
چونکه بودجه به اندازه کافی نداریم ولی من پیشنهاد میکنم تا این
چاله را پرکنیم و نزدیگ فلان بیمارستان فوق تخصصی چاله ایی
به همین ابعاد حفر کنیم ،بیمارستانی که هم نوساخت و
هم با بیشتر کادر اداری و درمانی اش آشنا هستم و وظیفه
خود میدانم تا سفارش مصدومان را به آنان داشته باشم.
می گفت : همینطور که مشغول گوش دادن نظرات کارشناسان
دلسوز بودم رفتگری بی ادعا با مقداری ماسه با بتن آمد و چاله را
پرکرد وبا فرغونش رفت.....!!!
دوست گرامی: اگرشما آنجابودید برای این
چاله و کارشناسان و رفتگر چه پیشنهادی می دادید؟
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.