91/12/14
5:30 ص
* اشخاص و احزاب و کشورهای مختلف برای
پیروزی بر مخالفان و دشمنان ، استراتژی ایجاد فتنه
را دستور کار خود قرار می دهند تا بتوانند
با کمترین هزینه ، مقاومت نیروهای مقابل را در هم شکنند.
* خروج از دام فتنه به شدت سخت ودر مقابل برای فتنه گران
بهره برداری از فضای فتنه آسان است. همچنین شیوه و نوع
فتنه و به طبع عبور از عرصه های گوناگونی فتنه در آن
واقع شده ثابت نیست لذا تنها سلاح شناخت و باور عمیق
به اهداف است که می تواند ساز و کار فتنه گران
را خنثی نمایند.
* فتنه هجوم به مرزهای باور و عقیده است ، هجوم به مرز
افکار و عقایدی است که بر دور سرزمین ایمان و معرفت
کشیده شده است . افکارو عقایدی که بصورت دژهای نظامی ،
سیاسی ، اجتماعی ظاهر می شود تا بتواند در مقابل هرگونه
تهاجمی به مقاومت برخیزد. دژهایی که زمینه پشتیبانی
از تعالی اندیشه و عقاید را فراهم می سازند.
* در تهاجم به مرز باورها و عقاید، اراده ها متزلزل شده
و در زمان تصمیم گیری نتیجه های متزلزل و مرددی
به دست می آید، و جمعیتی که برای دفاع از اهدافشان
از راهکار های متزلزل استفاده کنند ضربه پذیر شده
و فضای بی اعتمادی عمومی می شود و در شرایط
عدم اعتماد، نفاق و کینه برجامعه حاکم می شود
و زمانی که اسب کینه توزی درمیان جمعیتی بتازد
دیگر نیازی به دشمنی دشمنان نخواهد بود .
* آموزش و ارتقای معرفت لازمه عمق بخشی به باورها
و عقاید است . تا به قول معروف بر بصیرت افزوده
شود . چرا که اولین و مهمترین ابزار عبور از دوران فتنه،
بصیرت است و بس . بصیرتی که عوام و خواص
نمی شناسد . هرکه بصیرتر، موفق تر ، در غیر اینصورت
همانند خیلی ها که در طول تاریخ مردود شده اند
مردود خواهند شد.
* آیا می دانیم که چرا هر از چندگاه اصطلاحاتی چون
نفوذ فرهنگی ، شبیه خون فرهنگی ، تهاجم فرهنگی و
تاخت و تاز فرهنگی سر زبانها می چرخد و مدتی
بعد به خاموشی و فراموشی سپرده می شود .
از خودم می پرسم که این همه مدت کجا بودم ؟
و تا کی و کجا می توانم این اصطلاحات و واژه ها
را همراهی کنم ؟شک ندارم که من هم همانند
دیگران چند مطلب کوتاه و یا بلندی را با آب وتاب
می نوسیم و مدتی بعد یادداشت های دیگری جای
آن را خواهند گرفت.
*بر این باورم که ما به جای مقابله با فرهنگ بیگانه ،
به ظاهرش خیره شده و لبخندهای فریبنده آنها را باور
کردیم تا جایی که با تبعیت از آنان ، احساس شعف
و لذت بردن از تسلیم شدن در مقابل فرهنگ بیگانه
را با روش های مختلف به دیگران القاء می کنیم .
*تغییرات روز به روز و به اصطلاح همراه شدن با
مد و مدلهای گوناگون و تغییرات در آرایش و دکور
ظاهری خودمان گرفته تا نمای درونی و بیرونی ساختمان
و کیفیت آشپزی ومواد غذایی و حتی در استفاده از
کلمات و واژه ها ، نمونه هایی از اسناد واضح در تسلیم شدن
مقابل فرهنگ بیگانه است . شاید قبولش سخت باشد
و حقیقتی آشکار است وبس .
*کسی به اجبار تسلیم فرهنگ بیگانه نمی شود چرا که
فتنه گران فرهنگی ، قبل از هر عملی مرزهای باور و
عقیده را کم رنگ کرده و با تخریب حریم قداست ها
اقدام به انتقال ادوات و نیروهای ضد فرهنگی می کنند
تا با لبخندهای زهرآلود به اهداف خویش برسند .
* در این یادداشت فرهنگی که سخن ازفتنـه های نامـرئـیشده از بدحجابی ها و
بی حجابی ها ، از کاربرد کلمات و جملات ضد فرهنگی در رسانه و از اسراف
و ریخت و پاش ها ، از ابتذال در مجالس جشن ها و از پارتی ها در مکانهای
دنج و باغ ها و از ماهواره و دیش های چند ال ام بی و . . . حرفی نزدم که
شاید به مزاج هم وطنان به ویژه سیاست مداران و مدیران فرهنگی خوش
نیایدو حرفی نزدم چراکه نخواستم درآستانه شب عیدودرآستانه انتخابات
مجبور به عذر خواهی شوم .
* تسلیم شدن و لذت بردن از تهاجم بیگانگان شاید ساده ترین راه باشد
ولی بهترین و درست ترین راه نیست . همانگونه که عرصه های نظامی
و سیاسی به سلامت و موفقیت گذاشت در عرصه فرهنگی نیز
می توان بدور از تعصب و با بصیرت و ایمان به اهداف با پیروزی عبور کرد .
ادامه دارد
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.