93/7/8
10:23 ص
نمی خواهم تلاشهایی که برای برگزاری یادواره های شهداء ویا
گرامیداشت مناسبت های هشت سال جنگ ، بویژه هفته دفاع
مقدس انجام می گیرد را نادیده بگیرم . بی انصافی است اگر
بخواهم مراسم استقبال از رجعت شهداء را کم اهمیت جلوه
دهم و به قول بعضی ها نامردی است اگر بخواهم آثار فرهنگی
منتسب به شهداء و ایثارگران و رزمندگان را بی اهمیت بدانم .
آنچه مجبورم می کند تا گاهی قلم را با تندی به گردش در آورم
فراتر از اقدامات انجام شده در وادی جنگ و جهاد و فرهنگ ایثار
و شهادت است .
اگر در مجالسی و با در یادداشتی می گویم و می نویسم که به
آبادانی دنیای تان بپردازید ویا اینکه با سلیقه های قشنگتان این مسافر
خانه فانی را تزئین کنید ویا با بغض غریبانه ایی می خواهم که جان شهداء
دست از سر ما بردارید و ما را به حال خودمان رها کنید تا در کنج خانه ها
و آسایشگاه هابا درد های مان همراه شویم .
اگر می گویم که نگذارید تا دست به قلم شویم ، اگر می خواهم که
نگذاریدتا پای مان به مجالس و یادواره های شهداء باز شود ، سختی
در روایت گری و یادآوری خاطرات گذشته نیست بلکه طلب و خواسته
های رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس است که چه بخواهیم و
چه نخواهیم حداقل آرامش و امنیت دنیای مان مدیون آنان است .
خواسته هایی که از آرمانهای مقدس و ایمان و اعتقاد قلبی آنان جاری و
خود عاملی برای حرکت شان بسوی میادین جهاد و شهادت می شد .
خواسته هایی که برای حفظ و بقای آن هرآنچه که داشتند را درکف
اخلاص و نهاده و با خدای خود معامله نموده اند .
آنان برای حفظ تمامیت ارضی این مملکت ، برای حفظ وآرامش جان و
مال مردم این سرزمین ، برای بقای نظام مقدس جمهوری اسلامی ،
برای حفظ ارزشهای دینی و مذهبی و برای هرآنچه که سرمایه مادی
و معنوی بوده و مورد تهدید و تجاوز و غارت قرار گرفته بود و می رفت
تا سراسر این مملکت را در برگیرد به ندای عقل و دل خویش و به ندای
امام و رهبرشان لبیک گفتند .
عده ایی در میدان نبرد قهرمانانه جنگیدند و عده ایی هم در پشت
جبهه به پشتیبانی و تجهیز و تدارکات آنان می پرداختند .
جنگی که همچون جنگ های عصر حاضر ابتدایی ترین محصولش
شهید و مفقودو مجروح و اسیرو ویرانی های شهر ها و آبادی ها
بوده است .
با تقدیم ادب و احترام به تمام ایثارگران و رزمندگان
پرسشی را مطرح می کنم .
اگر عمل دیروز رزمندگان و اوج ایثارگری و رشادت های آنان
وادارمان می کند تا سر تعظیم فرود آوریم و تحسین و تقدیر
از آنان را وظیفه خود بدانیم . اگر راه و مرامشان خدایی و ثمره
عملشان برای تمام مردم این سرزمین بوده و هرچه از آن سالها
فاصله می گیریم عظمت و ابعاد کارشان نمایان تر می شود پس
چرا برخی به بهانه هایی که مجال ذکرش نیست به بی راهه می روند .
از جمله اینکه چرا اراده ایی مقتدر و مصمم برای ساماندهی عفاف
و حجاب که از اولین خواسته هایی است که در وصیت نامه های
شهداء آمده چاره جویی نمی شود .
به زبان ساده تر اینکه :
کاری به کار مفاسد اقتصادی و اداری و قضایی و دیگر پرونده هایی
که هر از چندگاه به سر زبانها می افتد ندارم .
کاری به کار باندبازی ها و حزب بازی های سیاسی ندارم .
کاری به کار سینما و فیلم های هالیودی ایرانی ندارم .
کاری به کار موسیقی وآهنگ و آوازوتک خوانی ها و
جمع خوانی های دختران ندارم .
کاری به کار سالن های اجتماعات و فرهنگ سراها
و برنامه های شادآنان ندارم .
کاری به کار زیر و بم عروسی ها و جشنهای خصوصی
در معابر عمومی ندارم .
کاری به کار فقراء و گرانی ها و هدیه یارانه ایی خواربار ندارم .
کاری به کار جلوه گری و دهن کجی ماشین های میلیاردی به
آرزومندان ماشین های چند میلیون در خیابانها را ندارم .
کاری به کار هیچ کس ندارم جان شهداء دست از سر ما
بردارید که اگر ادامه دهم به طالبانیسم و
شاید هم بدتر متهم شوم .
"خدابخش قبادی"
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.