89/12/10
8:5 ص
شب 18 فروردیـن تو عملیات کربلای 8
با بچه های گـردان مسلـم بن عقیـل (ع) از لشکـر 25 کـربـلا
به همـراه نیروهای چپ و راستمون حوالی ساعت 2صبح
ازخط پدافندی شلمچه عبور کردیم. هنوز به میدان مین نرسیده
بودیم که آتش بازی شروع شد،شدت آتش بحدی بود که
زمین گیر شدیم و بین ما (من و بسیجی محمد رضـا مرندی
وافـشیــن جهانـیان اعزامی از بابــل) ونیروهای جلو وعقب فاصله
افتاد وامکان پیشروی وجود نداشت توچاله خمپاره خودمـونـو
مخفی کردیم، دوشکاوتیـربارعـراقی ها هـم از روبرو بدجوری
حالمونو گرفته بودن. با دوتا موشک آرپـی جـی مجبور به
سکوتـشون کردم. کنار خاکریز کوتاه (ترکش گیر) پناه گرفتیم
و بدون توجه به اطرافمون در امتداد خاکریز حرکت کردیم تا
بتونیم از اونجا وارد خاکریز عراقیها بشیم. اما متوجه شدیم بین
نیروهای دشمن و خودیها ومیدان مین افتادیم،
(سمت چپ کمین واز مقابل خط پدافندی دشمن وسمت
راست میدان مینی که معبرش را گم کرده بودیم وپشت
سرمون خودی هائی که گاهی هم تیراندازی اونا ما را تهدید می کرد).
چند تاعراقی که قصد فرار داشتن ازسمت چپ مون از کنار میدان مین
لحظه به لحظه به ما نزدیگتـر می شدن. مرندی خواست با نارنجک
جلوی پیشروی اونا را بگیره که عراقیه فوراً همون نارنجکـو برداشت
وبه طرفمـون پـرتاب کرد که تو هوا منفجرشد وانگشت
مـرندی را قطع کرد. کمی جابجا شدیم، گفتم بچه هاهیچ کاری نکنید
تو چاله خمپاره پناه گرفتیم، تنها ذکرمون در اون حال فقط خوندن دعای
الهی عظم البلاء بود،
کمین عراقی ها که متوجه مون شده بود به طرف مون تیراندازی
می کرد عراقی های سمت راست مون هم به گمان اینکه ما
به طرفشون تیراندازی میکنیم شروع به تیر اندازی کردن وبه این
ترتیب اونا به جون هم افتادن وطولی نکشید که با شکسته شدن
خط دشمن ، نیروهای کمین پا به فرار گذاشتن و فراریهای سمت
چپ مون هم با آتش نیروهای خودی ازپا در اومدن و ما از همون
مسیری که اومده بودیم برگشتیم . اما قبل از رسیدن به خاکریز
خودی نزدیگ آمبولانسی که از قبل اونجا افتاده بود با انفجار
خمپاره ای من از زمین بلند شدم و کمی جلوتر توی گل ولای
افتادم وباکمک بچه ها به خاکریز خودی رسیدم.
وبسیجی محسن تیمورزاده منوبه همراه تعدای مجروح
وشهید به عقبه خودمون فرستاد.
یاد شهدای دفاع مقدس بویژه شهدای عملیات کربلای 8 گرامی باد.
(از مجموعه خاطرات دفاع مقدس فروردین 1366خدابخش قبادی)
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.