95/2/29
4:36 ص
میگفت : شبی با اعضای خونواده مون بدون توجه به هم مشغول تماشای
قسمت آخر سریالی بودیم که چند هفته دنبال می کردیم ، ناگهان با
شنیدن به هم خوردن کف دست خواهرم رو به طرفش کردیم که
چی شده ؟ گفت : می خواهید چی بشه؟ چرا کسی به من توجه
نکنه ؟همه دارن تلویزیون تماشا می کنن و کسی به فکر من نیست .
من تازه از اردوی دانش آموزی برگشتم کسی نمی برسه کجا بودی ؟
چی شده ؟ کی اومدی ؟ ...
پدرم گفت: دخترم حق داری بیا بشین و اول تا آخر ماجرا را برام تعریف کن.
بچه ها ترا درک نمی کنن ... خواهرم که می دونست اگردو سه دقیقه برا
بابا حرف بزنه ، صدای خر و پوف بابا بلند میشه زد زیر گریه و رفت تو
اطاقش ....و ما نفهمیدیم که آخر این سریال چی شد .
حکایت بعضی ها از جمله آقازاده ایی مثل «فائزه هاشمی» هم همینطوره .
در خوش بینانه ترین حالت میخوان دیده بشن ، در صدر باشند و دیگران به اونا
توجه ویژه ایی داشته باشن . حالا به چه قیمتی خدا می دونه .
اگر کاری که دختر «هاشمی رفسنجانی» کرده هزینه اش را خودش
ویا خانواده نسبی و سببی و سیاسی اش پرداخت کنن هرگز دست به
چنین کاری نمی زنن . چون از آبروی نظام هزینه اش پرداخت میشه با افتخار
مزه حقوق بشری میده و شاید هم بگه که نظام به جماعت بهایی ظلم کرده
پس پاید دلجویی بشن و فردا و بس فردا هم آقا بزرگ با تشکیل
دادگاهی در یکی از ایالت های آمریکاه و به بهانه پرداخت غرامت به بهایی ها
چند میلیارد دیگر از سرمایه این مملکت توقیف و دستبرد بزنن .
به هرحال از سیاست سر در نمیارم شاید من هم مثل فرزندان
هاشمی رفسنجانی چنین بابایی داشتم نه تنها به دیدار خانواده بهایی شاید به
دیدار خانواده آریل شارون همون قصاب معرف «صبرا و شتیلا» می رفتم .
************************
بیبیسی و بهائیان نگران خانواده هاشمی!
درخواست علما و روحانیون برای ورود دستگاه قضایی به جرم فائزه هاشمی
بعد از پابوسی بهائیان توسط نوری زاد این بار فائزه هاشمی به دست بوسی شتافت! هاشمی رفسنجانی باید خانواده اش را مدیریت کند/
خانواده هاشمی تحت تاثیر جریاناتی خاص می باشند
تو دهنی فائزه هاشمی به پاسخ پدرش درباره دیدار با سران بهاییت
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.