90/1/2
3:42 ص
به نام خدا
اردیبهشت سال 1363
گردان حضرت رسول(ص) از لشکر 25 کربلا
حد فاصل کوشک و شلمچه خط پدافندی تحویل گرفته بود،
همراه گروهی از بچه های گردان عازم خط شدم ،
این اولین باری بود که خط مقدم جبهه های
جنوب را می دیدم ،
مناطقی که تا قبل از آن رفته بودم
از نظر موانع طبیعی و آرایش پدافندی با
جبهه های جنوب کاملاً فرق داشت.
روزی هنگام نگهبانی به این فکر افتادم
تا اسلحه ام را قلــق گیری کنم ،
برای این کار چند تا قوطی کنسرو را روی ترکش گیر
(خاکریز کوتاهی که به سمت نیروهای خودی بود)
کنار هم چیدم و از داخل سنگر نگهبانی
یکی یکی را هدف گیری میکردم،
نزدیگ به یک خشاب را خالی کرده بودم.
که متوجه شدم چند نفر از سه راهی به سمت
خط دوم (عقبه) به سمت ما می آیند .
کمی که نزدیگتر شدند مشخص شد
که از فـرماندهان رده بالاهستند ،
یکی از آنها که کمی مسن تر بود مستقیم
به طرفم آمد و سلام کردم و بعد جواب سلام
با گفتن خسته نباشی وارد سنگرم شد
و بدون معطلی بطرف خط عراقی ها دوربین کشید
و بعد از ورانداز کردن خطوط عراقی ها به
سمت خط دوم خودمان هم دوربین انداخت
وگفت بچه ها حق داشتند .
لحظه ای آرام گرفت و از تحرکات عراقی ها و وضع خط
و چند تا سؤال شخصی از من پرسید
و سر آخر گفت:
اگه حوصله ات سر رفته و خواستی تیر اندازی
کنی نوک خاکریز عراقی ها را هدف گیری کن
ودقت کن تا اسراف نکنی و مهمتر اینکه
مواظب خودت باش و ادامه داد که
پشت سر شما یعنی خط دوم بچه های ادوات
(خط خمپاره) مستقرند از کاری که کردی
شاکی شدند نزدیگ بود خودی ها را بزنی.
ولحظاتی بعد خداحافظی کرد و رفت.
بعد از رفتنش یکی از بچه های خط آمد گفت:
حاجی ترا از قبل می شناخت که
بین این همه بچه ها مستقیم پیش تو آمد و رفت .
گفتم نه اصلاً این آقا را نمی شناختم و بعد
ماجرای قلق گیری را برایش تعریف کردم ایشان گفت
این آقا "حـاج حسیــن بصیـــر" فرمانده گردان بود .
بعد از آن تاریخ هر وقتی به یاد این خاطره می افتم
می بینم که مجاهدان فی سبیل الله این مردان خدا
چقدر بزرگی داشتند.
شهید حـــاج بصــــیــر از خط دوم آمده بود تاموضوع
تیرهای مستقیمی که به خط دوم میرفت را رسیدگی کند
اما طوری مطرح کرد تا روحیه نوجوان 16 ساله ای
چون من خراب نشود هر چند کارم اشتباه بود.
و هر وقتی به یادش می افتم نا خودآگاه این جمله
در ذهنم نقش می بندد که:
شهید حاج بصیر الحق بـصـیــر بود
ــــــــــــــــ
یاد شهدای دفاع مقدس بویژه
شهدای عملیات کربلای 10 گرامی باد.
ـــــــــــــــــ
از مجموعه خاطرات سالهای 1362 تا 1364
خدابخش قبادی
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.