90/2/8
4:23 ص
در برخی از خانواده ها دروغگوئی برای پدران و مادران مشکلاتی بوجود آورده است، به اندازه ایی که روح اعتماد واطمینان جای خود را طی مرور زمان به بد بینی وبدگمانی سپرده ، ویا باصطلاح خانواده را بیمار ساخته است. دروغ گوئی همانند بیماریهای جسمی درآغاز از یک امر کوچک شروع می شود که اگر در مراحل اولیه معالجه نگردد به تدریج به بیماری مهلک تبدیل خواهد شد. آیا فرزندان دروغگوئی را از پدران ومادران به ارث میبرند ویا اینکه فطرت انسان در بدو تولد از هرگونه آلودگی مبرا میباشد ؟ تحقیقات نشان می دهد که کودکان هچگونه آشنائی با دروغ ندارند به قول ضرب المثل معروفی که میگوید: سخن راست را باید از بچه ها شنید. کودک به مرور زمان در مرحله اول با آموزش نردبانی در خانواده و مدارس واجتماع سیر تکاملی پیدا میکند واین محیط های تعلیم و تربیت تئوری وعملی میباشند که هر چه بکارند همان رادر ثمره فرزندان درو میکنند. همچنین روایات اسلامی بر پاکی ضمیر کودک از هرگونه پلیدی تأکید فراوانی دارد، وما هم با استناد به تجربیات و تحقیفات دانشمندان و علمای دینی می پذیریم که ضمیر انسان از بدو تولد عاری از هرگونه زشتی است وهرچه در طول سیرتکاملی خود از عوامل اطرافش جذب کند همان را پس خواهد داد و البته با این تفاوت که گذر زمان تکنولوژی را دراختیار بشر قرار داده وکمیّت وکیفیّت دروغ نیز در رهگذر این تکامل پیشرفت خواهد نمود تا جایی که جبران خسارتهای مادی و معنوی یک دروغ تلویزیونی و یا اینترنتی و روزنامه ای به راحتی امکان پذیر نباشد . به هر حال یکی از بیماری های خطرناک و نگران کننده ی جوامع بشری دروغ است که باید پزشکان دلسوز معنوی از خود مایه گذاشته و با تلاش همگان دامن جامعه را از این بیماری پاک سازند .
* علل دروغ گویی : در بیماری های جسمی پزشک می کوشد در درجه ی اول به عوامل بیماری دست پیدا کند سپس به درمان آن بپردازد لذا برای تسهیل در عنوان علل دروغگویی به چند نکته باید توجه داشت . الف ) الگوهای بدآموز:
حضرت علی (ع) در خصوص آمادگی فکری و ذهنی کودک می فرماید : قلب کودک همانند زمین آماده ای است که هر چه در آن کاشته شود بلافاصله پرورش می یابد . بنابراین چون اولین آموزگاران فرزند پدر و مادر هستند و کودک بر اساس اصل الگوپذیری آمادگی دارد تا هرچه در اطراف آن می گذرد دریافت کند وآن را جزء وجود خودش قرار داده و بدون توجه به زشتی و زیبایی آن ، عملکردهای اطرافیان را به جان دل می پذیرد و این پدران و مادران هستند که ناخودآگاه فرزندان را به دروغ گویی می کشانند که در این حالت دروغ از ضمیر مکالمات و مناقشات و یا رویدادها و قراردادهای قولی و گفتاری بروز می کند و کودک هم در رهگذر این خلاف گویی ها به بیماری دروغ گویی مبتلا می شود .
ب) ترس از مجازات : از دیگر عوامل دروغ گویی ترس از مجازات می باشد که البته مختص به کودکان نیست . فرزندان برای مصونیت از عذاب و مجازاتهای ناشی از عملکرد کودکانه ی خویش مجبور به دروغ می شوند و اگر امنیت و آسایش خاطر در خانواده ها حاکم باشد و برای هر ناهنجاری دست به توبیخ برده نشود مسلماً فرزند با صداقت اعتراف خواهد نمود و از شرّ دروغ گویی در امان خواهد ماند .
ج) احساس کمبود: در مواردی هم برخی از کودکان و حتی افراد بزرگسال چون از نظر برخی موقعیت های اجتماعی نسبت به دیگران احساس کمبود می کنند به دروغ متوسل می شوند . که تعلیم و تربیت خوب و احترام به ارزش های واقعی انسانی موجب می گردد که شخص دروغ گو و حتی کسی که عادت به دروغ گویی ندارد برای بسیاری از امور ساده و پیش پا افتاده که فاقد ارزشمندی است بی توجه شده و هرگز به خلاف گویی متوسل نگردد.
* بازسازی دروغ گو : برای بازسازی دو روش وجود دارد : اول به صورت مُسکّن و توقیف آنی بوده که با توبیخ و برخورد تنبیهی عملی است و در روش دیگر ، مربی به جای خشونت و تندی
انگیزه ی اساسی دروغ گویی را کشف کرده و با برطرف کردن نیازهای عامل روحیه ی زشت دروغ گویی را از شخص دور می کند. و گاهی ممکن است دروغ گویی به صورت اعتیاد باشد که اگر این اعتیاد از دوران کودکی یافت شود می توان با مراقبت های ویژه آن عادت زشت را به عادت نیکو بازسازی نموده و تحویل جامعه داد . پس بیایید باور کنیم که دروغ تنها تلاش و آخرین توان شخص ناتوان است و این دروغ به قول امام صادق (ع) که فرمود : عیسی بن مریم فرموده: هرکه زیاد دروغ بگوید آبرو و نورانیتش ذائل می گردد . نورانیت خود را با کلید زدن به انبار زشتی ها و پلیدی ها تاریک نسازیم
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.