89/12/10
5:16 ص
گفت : از دست خیلی ها دلم گرفته، گفتم مثلا از دست چه کسانی؟
جواب داد: از تموم کسانیکه ناکسن، از عارفان بی معرفت،
از عالمانی که عادل نیستن،از عادلانی که عارف نیستن ،
از عارفانی که عاشق نیستن،
از عاشقانی که خالص نیستن، از مخلصانی که بسیجی نیستن،
از بسیجی نمایانی که جاهلن،از خون هایی که رنگین ترن،از تمام اونائیکه
نماینده مجلسن نه نماینده مردم ،
گفتم چه جالب دیگه از چه کسانی دل آزرده ای ؟
ادامه داد: از ذاکرینی که یاد خدا نمی کنن، از شورداران بی شعور،
از شعورداران بی شور، از اونائیکه بین گل کاکتوس و گل لاله فرقی
نمی ذارن،از اونائیکه نهج البلاغه و روزنامه را یک جور می خونن،
از حسین پرستان حسین نشناس،از حسین دوستان زینب آزار،
از همه اونائیکه زیارت عاشورا می خونن اما عاشورایی نیستن ،
گفتم قضیه خیلی جالب شد بگو ببینم از اینجور آدما هم هستن ؟
بدون معطلی گفت : از تموم سوال کنندگانی که بدنبال جواب نیستن،
از تموم اونائیکه کربلا می رن اما کربلایی نیستن، از همه کسانی که
قمه را فقط بر سر خود می زنن نه بر سر یزیدیان ، از تموم کسانیکه شمع
بیت المال را به این خاطر خاموش می کنن که جیبشون نسوزه،
از چشمهای نامحرم نواز، از گوش هایی که کرهای مصلحتی هستن،
از اونائیکه توجیه می کنن و از اونائیکه توجیه می شن،
از خیلی های دیگه که می ترسم سرت درد بیاد .
گفتم دوست عزیز ، عجب دل پری داری ؟؟
تو با این حال و روزت چگونه زنده ایی؟؟ خدا صبرت بده،
بعد ادامه دادم گفتم :
من که کارم زاره، اما خداوکیلی خودت از کدوم دسته ایی؟؟
آیا این چیزایی رو که گفتی خودت عمل می کنی
یا اینکه از اونایی هستی وقتی هر کاری خراب شد ه همه رو مقصر
می دونن الا خودشونو؟؟
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.