91/5/28
4:23 ص
با بـررسی اجمالـی از اوضـاع سیاسی و اجتماعی سـوریـه مواردی استخـراج می شود که امید است با ذکر اهـم این موارد و توضیـح مختصـر زمینه پاسـخ به پرسش برخی از دوستان فراهم گردد .
1) عدم حضوراحزاب مختلف در بدنه حکومت . از گذشته تا قبل از اصلاحات آقای بشـار اسـد شرایط جامعه سیاسی این کشور برای حضور تشکلـها و احزاب و سیاسیون منتقد دولت در بدنه حکومت فراهم نبوده است لذا آندستـه از منتقدان و فعـالان سیاسی که حتی در برخـی از جهـات همسو با حزب بعث سـوریـه هم بوده اند به جای همـکاری با دولت یا از عرصـه سیاسی فاصلـه گرفتـه و یا به مـرور زمان به جریان مخالف و معـارض مبدل شدند .
2) قرارگرفتن در امتداد خــط مقاومت ضد استکباری .با پیروزی انقلاب اسلامی ایران وگذر از طوفانـهای(سیـاسـی ، امنیتی ، نظـامی و ...) ،برای همـگان ثابت شد که نـظام جمهوری اسلامی ماهیت ضد استکباری و همـراهی با ملل تحت ستـم دارد . لذا استکبارجهانی به سرکردگی ایالات متحده آمریکاه و جریان صهونیزم بین الملل وجود ایرانی با این ماهیت را خطـری جدی برای خود احساس کرده و هرآنچه توانستند تلاش کردند تا از سرعت و عمـق نفوذ اندیشه این نـظام جلوگیـری و یا حداقـل آنـرا در سرزمین خود محـدود نمایند . ولـی به لطف الهـی این اندیشه ازمـرزهای ایران اسلامی فراتـر رفتـه و برخی از بلاد اسلامی را در بر گرفت و سوریه یکی از این کشورهایی بود که در خط مقدم مقاومت ایفای نقش می کرد و به همین دلیـل حکومت سوریه همواره مورد هدف دشمنــان قرار داشته و تـردیدی نیست که اوضاع حاضر از دسیسه ها و دشمنی استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به جریان مقاومت اسلامی باشد .
3) پیوستن مخالفـان به خـط استکبار جهـانی .بـرخی از احـزاب و فعالان سیاسـی مخالف حکومت سـوری بجای فعالیت در درون حـکومتی که بـه تازگی در مسیر اصـلاحات گام برداشت با تندروی های خـود و صـدالبته با شیطنت های عوامــل ضـد مقاومت اسلامی ، شرایط سیاسی را روز به روز بحــرانی تر و زمینه را برای درگیـری های مسلحـانـه فراهـم نمـودند تا جایی که اربابان استکبـاری با دشمنی آشـکار و فـراهم کـردن امکانات مـالی و تجهیـزات نظامی جنگ داخلی به راه انداختند .
4) ترس از رویارویی مستقیم .طی دو شکست پـی درپـی رژیم اشغالگـرقـدس در مقابله با مقاومت اسلامی (حـزب الله) لبنان و جنبش اسلامی (حمـاس) فلسطین و زیـر سؤال رفتن اقتدار و توانمندی های رژیم صهیونیستی که سالها در بوق تبلیغات بیـن المللـی قرار داشت خطر جنگ مستقیم ودریافت ضربه ایی مهلک توسط جریان مقـاومت بر پیکـر خـود را به وضوح احسـاس کردند . لذا با ایـجـاد جنگ داخـلی ضمـن ضـربه زدن بر بدنه نیروهـای مقاومت باکمتریـن هزینـه از دریافت شکست دیـگر جلـوگیـری نماینـد .
5) هم مرز با سرزمین های اشغالی (اسرائیل) .با تـوجه به وسعت فلسطیـن و سرزمین های اشغالی و مرز مشترک طولانی که این سرزمین باسوریـه دارد خطـر جـدی برای رژیم اشغالگـر قدس محسوب میشود و برای رفـع این خطـر کشور سوریه همـواره در معرض تهاجم مستقیم و غیر مستقیم بوده تا به هرطـریق ممکن با نابودی دولت مقاومت آرامشی برای دولتمـردان نامرد صهیونیست (اسرائیـل) فراهـم گردد .
6) بیداری اسلامی .قریب به دوسال گذشته جـریان بیداری اسلامـی به گونه ایی حرکت داشته که تاکنون نتیجه ایی جز ازدست رفتـن هم پیمان های قدرتمند استکبار جهانی نبوده و این شکست آنان را برآن داشته تا با مـدل سـازی انقلابهـای مصـر ویا یمـن و حتی لیبی ضمن نابود کردن حکومت ضد استکباری سوریه چنین وانمود کنند که انقلابها درکشورهای عربی و اسلامی بیـداری اسلامـی نبوده بلکه حرکت هایی ضد استبدادی ویا همان شعار معـروف « بهـار عـربی» می باشد تا از این طـریق آبروی رفته را به رعم خـود برگردانند .
درپایان یادآور می شوم که درخصوص دخالت مستقیم نظامی ایران در سوریـه اطلاعی ندارم و اهـل پیش بینی هم نیستم تا در خصوص زمان پایان درگیری ها و یا دخالت ناتـو و یا هم پیمانهای آمریکاه در سوریـه اظهار نظر کنم . همچنیـن درخصوص حمایت چین و روسیه از بشار اسد هم همان مواضعی است که تاکنون از رسانه های داخلـی و خارجی شنیده ایم . پایان قسمت اول
91/1/10
6:2 ص
تحولات قابل توجه کشورهایی که با خیزشهای مردمی رقم خورده نشان از تغییر معادلات در جغرافیای سیاسی جهان دارد .معادلاتی که بدون شک به نفع گروه های نو ظهور بوده و پایه های اقتدارحکومتی حکام جوامع در حال انقلاب را به لرزه در آورده است . این دگرگونی سیاسی حکایت از نگرش جدیدی دارد که از متن جامعه بیرون آمده و از مردم بی تفاوت دیروز قشر معترضی ساخته که تا سرحد تحمل سخت ترین شکنجه ها و ازدست دادن جان و مال به مقاومت و پایداری ادامه می دهند . مقاومتی که عصر جدیدی را با بیداری ملتها رقم زده است . در این یادداشت با احترام به حوصله خوانندگان و رعایت اصل اختصار مروری بر روند شکل گیری جریان های سیاسی نوظهور شده که خالی از لطف نخواهد بود ، امید است مورد توجه قرار گیرد.
ســرچشـمـه در بهمن سال 1357 پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحولات عمیقی را در جامعه ایران بوجود آورد،که به مرور زمان از مرزهای طبیعی و سیاسی فراتر رفته و موجب شکل گیری جریانهای مقاومت منطقه ایی گردیده است . تا جایی که از آن بعنوان تجدید حیات اسلام ناب محمدی (ص) یاد می شود . این در حالی است که سردمداران نظام های سلطه هرچه تلاش کردند تا اندیشه سیاسی و مذهبی این انقلاب را خفه ویا حد اقل در مرزهای ایران محصور نمایند نتنها موفق نشدند بلکه نتیجه عکس گرفتند و این امر میسر نبود مگر با تلاش رهبران انقلابی که اندیشه انقلابی را روز به روز شکوفا تر نمودند .
نیـروهای مقـاومت با فراتر رفتن اندیشه سیاسی و انقلابی جمهوری اسلامی ایران از مرزهای طبیعی و سیاسی،آن دسته از جوامعی که مورد هجوم و دخالت مستقیم و غیرمستقیم استعمارگران و ایادی آنان، بویژه رژیم صهیونیستی ،قرار داشتند، با توجه به شرایط بوجود آمده در این کشورها، با الگوپذیری از اندیشه سیاسی و انقلابی جهموری اسلامی ایران ، نیروهای مقاومت را برای دفاع از آرمان های ملی و مذهبی تشکیل دادند. تا جایی که محافل سیاسی بین المللی از این نیروها به عنوان ثمره انقلاب اسلامی ایران نام می برند.
شاکله نیروهای مقاومت اکثرجنبش های مردمی جوانانی هستند که هسته ها و شاکله نیروهای مقاومت را تشکیل می دهند مقاومتی که از یک سو در لبنان و فلسطین موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی را به خطر انداخته و از سوی دیگر با حذف دیکتاتور های ساقط شده و تزلزل حکومت برخی کشورهای عربی و پادشاهی، می روند تا با سرنگونی حاکمان مستبد اندیشه های آزادی خواهی و اسلامی را از بدنه جامعه به سطوح حکومت ها رسانیده و زمینه را برای تشکیل حکومت های اسلامی فراهم سازند .
دشمنان نیروهای مقاومت نظام سرمایه داری غرب و فرزند شوم آنان در خاور میانه یعنی رژیم اشغالگر قدس بعنوان دشمنان ذاتی و حاکمان مستبد برخی کشورهایی که حتی توده اصلی جامعه شان را مسلمانان تشکیل می دهند و برخی گروه ها و احزاب قدرت طلب و معلوم الحال نیز دشمنان اصلی اندیشه های اسلام ناب محمدی هستند که این شیوه را مغایر با منافع خود می دانند و به هر طریق ممکن درحال دشمنی هستند . برای مثال می توان به موضوع سوریه و تحولات چند ماه گذشته در آن اشاره کرد که چه گروه ها و چه کشورهایی، چگونه مواضعی را اتخاذ کردند . تا به زعم خود با حذف بشّار اسد و حزب مطبوعش یکی از حامیان نیروهای مقاومت و یا به قولی یکی از همراهان قدرتمند منطقه ایی ایران یعنی سوریه را به زانو در آورند و در نتیجه قدرت مانور و عرصه را بر سرچشمه ی تمام نیروهای مقاومت علیه استمارگران و استبدادگران تنگ نمایند .
چالـش ها همان گونه که کوتاهی و انحراف برخی از همراهان انقلابیون در ایران سرعت نشر آن را کم کرده است و یا حوادثی چون فتنه 88 امید کسانی که از حذف نظام جمهوری اسلامی ایران ناامید شده بودند را زنده کرده است و همچنین سستی و گرایش برخی از رجال سیاسی و مذهبی بسوی امور اقتصادی شاکله نظام را به ویرایش داخلی مشغول نموده است، می تواند در کنار دشمنی های دشمنان و سنگ اندازی های دوستان ساده لوح از مهم ترین چالش های خیزش های مردمی و نیروهای مقاومت باشد.هرچند موج این سونامی سیاسی در پس این تحولات فراتر از حدی است که به نظر می رسد.
حـکومت عالـم گیـر رشد تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران و تاریخ سراسر فراز و نشیب چند دهه گذشته وتزلزل قدرتهای بین المللی و همچنین بیداری ملتها و گرایش جوامع اسلامی و حتی کشورهای غیر اسلامی به سمت وسوی عدالت نشان از بروز حادثه ایی دارد حادثه ایی که وعده اش قرن ها پیش داده شده است. نویدی که سخن از اراده الهی و عالمگیر شدن حاکمیت مستضعفین است هرچند کفر و شیاطین جایگاه بلندی در جهان داشته باشند. تاکید رهبر معظم انقلاب در دیدار نخست وزیر ترکیه:
تحولات منطقه تاکنون به نفع اسلام و مسلمانان بوده است
قویاً با هر طرح آمریکایی در ارتباط با سوریه، مخالفیم
90/3/4
2:54 ص
خیزشهای مردمی درکشور های عربی و اسلامی
غافلگیری غرب
با توجه به سرعت خیزشهای مردمی طی چند ماه گذشته در برخی کشورهای عربی و سقوط حکومت بن علی در تونس و مبارک در مصر و همچنین به چالش کشیده شدن معادلات تحلیلگران درعرصه های گوناگون و اخلال در برنامه های از پیش طراحی شده نظام سلطه که برای بهره برداری از منابع این کشورها تدوین شده بود غرب بویژه آمریکاه را بر آن داشت از این تحولات حداکثر بهره برداری را نماید . لذا دول غربی بر آن شدند تا با متمرکز کردن توان و برنامه های خود در چند محور اصلی ، معادلات را به نفع خود تغییر دهند .
1) حال که دو لتهای تونس و مصر را از دست داده اند مصممند با هر شیوه ی ممکن نفوذ وجایگاه خود را از دست ندهند تا جایی که بجای داشتن دولت دست نشانده به حزب و یا گروه های دست چندم و حتی اشخاصی در حد وزیر و معاونان وزیر با گرایش به خود قانع شدند .
2) در تلاش هستند تا با تحت فشار قراردادن دولتهای وابسطه بویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس از سقوط حکومتهای یمن و بحرین جلوگیری نموده و یا حداقل بصورت آبرومندانه(انتقال آرام قدرت) انجام گیرد تا در گذر این انتقال اشخاص و یا گروه های مد نظر خود را وارد عرصه حکومتی نمایند .
3) غرب به گونه ایی عمل می کند تا دامنه این تحولات به سمت حکام مشوشی چون عربستان و دیگر کشور ها سرازیر نشود . زیرا می دانند هر حکومتی که سقوط می کند پایه های حکومت وابسطه به آنها در دیگر کشورهای عربی به لرزه در می آید و به قولی تلاش می کنند تا باقیمانده دیکتاتورهای منطقه عربی را از خطر سقوط حفظ کنند .
4) اگر شرایط حفظ حاکمان فعلی ویا نفوذ در حکومت های جدید برایشان وجود نداشته باشد به سراغ گزینه ای مانند لیبی می روند تا با درگیری مسلحانه و بپا کردن آتش جنگ ضمن به اضمحلال کشیدن توان گروه های درگیر خود را در لباس منجی وارد این معرکه نمایند . و از این طریق خودشان مدتها لنگر بیاندازند
5) شاید عده ایی از روشن فکر نماهای داخلی در پس ره آورد روشنفکری خود که محصول دلباختگی و اعتماد به آنسوی می باشد گمان کنند غرب در پی آرامش منطقه خاور میانه و کشور های عربی است و استدلال هم می کنند که در آرامش آنان بیشتر می توانند به اهداف خود برسند . آما سوال اینجاست شما واقعاً نمی دانید که کمپانی های سلاح و مهمات سازی غرب برای عرضه محصولات خود چگونه بازار یابی می کنند؟ ویا اینکه تولیدات آنان در چه جاهایی به مصرف می رسد؟
بقول یکی از دوستان این باور ماست تا باور شما چه باشد
90/2/27
4:15 ص
خیزشهای مردمی درکشور های عربی و اسلامی
پرسشهایی که در قسمت اول این بحث مطرح شده پاسخ مستدل تحلیل گران در صحنه های سیاسی و اجتماعی را طلب می کند.
اما آنچه که در پس این حوادث می تواند دغدغه امت اسلامی باشد و برای افکار عمومی عصر حاضر و آینده جایگاه خاصی پیدا خواهد نمود مواردی است که انقلاب اسلامی ایران با تمام فراز و نشیب هایش آنان را به لطف الهی و درایت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و جانشین خلفش مقام معظم رهبری پشت سر گذاشته و با در دست گرفتن سکان هدایت این انقلاب با اراده حق تعالی و حمایت توده مردم مسلمان ایران انشاء الله از میان امواج گوناگون کفر و نفاق خواهد گذشت .
1) غفلت و عدم نظارت انقلابیــون در روند شکل گیری حکومت های آینده و عـدم ایفای نقش نظارتی تـوده مردم بر کارگزاران حکومت های جدیـد و همچنین اعتماد یکطرفه به دولت های استکباری و صهیونیـزم بیـن المـلل می تـواند در تولد دیکتاتور هایی چون حاکمان ساقط شده و حکام فعلی بعضی از کشور های اسلامی مؤثر باشد.
2) در گذشته ایی نه چندان دور به بهانه ی سالگرد 11 سپتامبر کشیشی در آمریکاه اقدام به آتش زدن قران کریم نمود. در پس این حادثه گروه های زیادی از طبقات و گرایش های سیاسی و دینی و مذهبی در کشور های گوناگون طی چند روز تظاهرات نمایشی این حرمت شکنی را محکوم کردند اما اکثر حکام منطقه (حاکمان کشورهای عربی اسلامی) وحتی بعضی از جریانهای فکری معلوم الحال داخلی با تأخیر و با اما و اگرها سعی کردند تا خود را همراه امت اسلامی نشان دهند به گونه ایی که حامیان پشت صحنه آن کشیش مسیحی از عملکردشان نگران و یا رنجیده خاطر نشوند. و مدتی بعد هم همه چیز به فراموشی سپرده شد تا جایی که بازار کسب کمپانی های غربی در کشور های اسلامی رونق بیشتری گرفت . که مطمئناً این تساهل ها خارج از اراده امت اسلامی بوده چرا که قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشورهای اسلامی در دست گروها و جریانهای شیفته و وابسطه به اندیشه های حرمت شکنان کلام الله مجید بوده است .
لذا بر انقلابیون مسلمان فرض است تا با درایت خویش از دستیابی جریانهای معاند با اسلام و مسلمین که با ژست دایه دلسوزتر از مادر که با رنگ و بوی مردمی و چه بسا در کسوت علما و اندیشمندان اسلامی ظهور خواهند نمود و رخنه در میان توده مردم مسلمان را در دستور کار خود قرار خواهندداد و تلاش خواهند نمود تا افکار و عقاید خود را با شیوه های گوناگون گسترش داده و سرانجام خیزشهای اسلامی را به نفع خود مصادره و با گذشت زمان دیکتاتورهایی مستبدتر از گذشتگان را متولد نمایند .
3) شاید باشند کسانی که شیفتگی و وابسطه بودن بعضی از حکام و گروه های سیاسی به دنیای درنده خوی استکبار جهانی را باور نداشته باشند . اگر تاکنون برای یعضی ها شبهه ایی وجود داشت به همسایه جنوبی کشورمان بـحــریـــن نیم نگاهی داشته تا دریابند که نوکران استکبار جهانی گوی سبقت را از اربابان خود ربوده و با لباس مسلمانی ، قرآن این کلام وحی را با محراب و مسجد و حسینیه و با کسانی که به آن پناه برده به آتش میکشند .
4) سردمداران و صحنه گردانان صهیونیزم بین الملل دیروز با به آتش کشیدن قرآن در قلب جهان باصطلاح متمدن ، غیرت اسلامی امت مسلمان را تست کرده و امروز با رگبار تیرهای ظالمانه و اهدایی دنیای کفر آن هم به دست مسلمان نماها یه مسلمان کشی و قرآن سوزی و حرمت سوزی روی آوردند . اما فارغ از اینکه حرمت شکنان حریم الهی محکوم به نابودی هستند چرا که حافظ و نگهبان و نگهدار واقعی قرآن خداوند سبحان است و بس . این وعده الهی است که وعده اش تخلف ناپذیر است .
90/2/4
4:49 ص
خیزشهای مردمی درکشور های عربی و اسلامی
طی چند ماه اخیر سلسله اعتراض ها و قیامهایی در کشورهای عربی به وقوع پیوست که تاکنون علائم تغییرات جـغـرافـیـای سیـاسـی را یکی پس از دیگری نمایان نمود. این تغییرات در آینده ایی نه چندان دور با توجه به گستردگی قیام ها و نوع خواسته های مردمی می تواند تاثیر شگفت انگیزی در معادلات سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و حتی ایدئولوژی ملل مختلف داشته باشد .
با سیری کوتاه و بررسی جوانب گوناگون قیام مردمی ایران و پیروزی آن در اواخر دهه 1350 و بروز تحولات منطقه ایی و جهانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ، با جرات بیشتر می توان آینده ایی همراه با تغییرات بنیادین را تصور نمود . امید است خواسته های مشروع مردمی هرچه زودتر تحقق یابد .
اما آنچه که این روز ها در محافل گوناگون متولد می شود پرسش هایی است که تحلیل گران و نظریه پردازان عرصه های مختلف را به پاسخ می طلبد تا افقی روشن تر را برای طراحان این سوالات ترسیم نمایند . پرسشهایی چون:
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی قیام های مردمی چه جایگاهی خواهد داشت ؟
چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در آینده چه خواهد بود؟
آیا تا کنون سیاست خارجی دولت به میزان جایگاه این تحولات فعال بوده است ؟
آینده روابط ایران با کشور های حاشیه خلیج فارس در چه سطحی رقم خواهد خورد ؟
آیا این انقلاب ها ی مردمی کنونی ثـــمره صدور انقلاب اسلامی ایران است ؟
گستره این قیام ها تا کجا پیش خواهد رفت ؟
در کشور های انقلاب شده تا چه حدی عدم رهبری واحد را حس می کنید ؟
مردم و دولت تاکی و تا کجا در قبال مواردی چون بحرین باید از اقدامات عملی دوری نمایند ؟
آیا عربستان می خواهد جای مصر در دورا ن مبارک را برای غرب پر کند ؟
90/1/17
2:37 ص
با شروع سال جدید و پشت سر گذاشتن تعطیلات نوروز 1390 امیدوار بودم تا بعضی از رفتارهای سیاسیون که اتفاقاً دم از اخلاق سیاسی وحدت در جامعه ی اسلامی رو میزنن تغییر کنه و همچون طبیعت رنگ بهاری به خود بگیره .
در پی اخبار اجتماعی و سیاسی بودم که با خبری چون پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی روبرو شدوم نمی دونم کاری درست انجام داده یانه ولی ظاهر امر نشون میده که عدم همراهی آقایون با توده ی مردم و تک خونی هاشون خبر از مسائل دیگه ایی داره .
خداوکیلی اگه آدمی مثل من و شما کاری رو که موسوی و کــروبــی کرده بودن ، میکردیم چند بار تا حالا اعدام شده بودیم و صد البته این همه مردم و نمایندگان مجلس و سیاستمدارها و قوه قضائیه و حتی مراجع علیه ما بودن ما و خونواده مون کجا بودیم .
آیا کار آدمی مثل هــاشـمـی در ابلاغ تسلیت اون هم بطور آشکار و درج در مطبوعات وافعاً می تونه بدون هدف و فقط یک تسلیت ساده باشه ؟
عقل سیاسی درست و حسابی ندارم نمی دونم چه خبره ولی با توجه به گذشته مملکت مون باید باور کنیم که بیگانه ها و دشمنان این آب و خاک مطمئناً از این صدا ها نمی گذرن و به موقع ازش بهره برداری می کنن .
خدا آخر وعاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مون به کسی که مقابل ولایت و رهبری نظام ایستاده و عامل حوادث و وقایع بعد انتخابات خرداد 1388 بوده این چنین آشکارا چراغ سبز نشون میده ....
89/12/10
8:5 ص
به نام خدا
جناب آقای مهندس میر حسین موسوی
سـلام،احتراما اینجانب بعنوان همـوطن و ازباب ارادت به شما که نه مسئولیت سیاسی دارم و نه از سیاسی کاری دل خوشی دارم، خواستم فقط موضوعی که دردلم سنگینی میکند را به عرض برسانم . هرچند شاید عده ای به مزاجشـان خوش نیاید . بدون مقدمه عرض می کنم . اگر تاریخـچه دورانی که حضرتعـالی در سکوت سیـاسی ویا هر اسمی دیگر،که این روزها شنیده می شودتشریف داشتید را ورق بزنیم به وضـوح اشخاصی را خواهیم دیدکه با شعـارهای انتخـاباتی پر زرق و بـرق همانند لقمـه های عسـل آغشتـه به زهـر،آمده اند و خیلی ها را فریب داده اند و دیدیم که از شعـار تا عمـل چگونه راهـی را پیمودند. شعارهایی که در آن از واژه جذاب « اصلاحات »استفاده ، ولی مدتی بعد تئوری « انکار ولایت فقیه » از آن متولدگردید . شعارهایی که در آن کلمات مقدس « آزادی و کرامت انسانی » مطرح ، اما عملاً ترویج « بی بندوباری و افزایش فاصله طبقاتی » درجامعه قوت گرفت .وشعار هایی که در آن از « توسعه سیاسی و جامعه مدنی » رونمایی ،اما توطئه « دموکراسی منهای اسلام وترویج تفکر سکولاریزم » درجامعهاسلامی ایران جوانه زد .
جناب آقای موسوی همانطوری که عرض کردم برای من خیلی قابل احترام هستید اما به لحاظ وجود افراد و گـروه های افراطـی روشنفـکر معاب، که امروزه در اطرافتـان پرسه زده و بوق حمایت از شما را سر داده اند « نمی توانـم به شمـا رأی دهـم » چرا که آنـها ازبـازمانـدگان و وابستـگان همان گرو هـایی هستنـد که دردوران تاخت وتاز اصـلاحات تا سرحد « نفی ولایت فقیه »و « جمهـوریت منهای اسـلامیت » حکومـت جمهـوری اسلامـی پیش رفتند .
کاندیدای محترم شاید بتوانم با مشکلات اقتصادی و بیکاری با تمام فراز نشیب هایش کنار بیایم، ولی بعنوان یک ایرانی مسلمان و پیرو مکتب تشیع اهل بیت (ع) هرگز نمی خواهم شاهد «اهانت دگربار به مقدسات دینی و مذهبی و پایمال شدن خون شهدا» توسط کسانی که با پول بیت المال بر اریکه قدرت تکیه زده اند باشم.
جناب آقای مهندس موسوی اگر واقعاً با این آقایان وگروه های معلوم الحال که بنام حمایت از شما و به قصد رخنه در دولت احتمالی آینده تان آمده اند، « هم گرا » نیستید برائت خویش را از آنان رسماً اعلام دارید وتکلیف ما و خودتان را روشن کنید . تا از شما لا اقل قداست نخست وزیری دوران دفاع مقدس محفوظ بماند.
(مجموعه یادداشت های وبلاک قبلی خودم)
89/12/10
8:5 ص
به نام خدا
دوست گرامی ، سلام شنیدم به همراه دوستانت در روز قدس شعار« نه غزه ، نه لبنان » را سرداده ایی .نمیدانم با چه اهداف وبا کدام استراتژی این شعار را قبول کردی ، ونمی دانم که میزان شناخت تان از طراحان این شعار ها چقدر است .ولی بعنوان یک هموطن از شما چند پرسش دارم که امید وارم مورد توجه شما قرار گیرد .
آیا شناختی از قوم یهود و نژاد پرست های صهیونیست دارید؟ آیا کودکان یتیم شده و والدین داغدار غزه و لبنان را ندیده ایی؟ آیا جاسوسان اسرائیلی را که در ایران با اهداف مشخصی مشغول جاسوسی بوده اند ندیده ایی؟ آیا تهدید های آشکار وپنهان دولتمردان اسرائیلی علیه ایران را خبر داری؟ آیا از مصوبات میلیونها دلاری پارلمانها و دولتهای استکباری و صهیونیستی علیه وطن مان اطلاعی داری؟
هموطن گرامی ، اگر ما وغزه ولبنان از یکسو وطرف مقابل مان ازسوی دیگر در شرایطی غیر از اوضاع کنونی قرار داشتیم با جرأت می گویم من هم به خیابانها می آمد م و شعار نه غزه و نه لبنان را سر می داد م ، ولی متأسفانه حقیقت آنگونه است که ما را مجبور به حمایت از مظلوم ودفاع از خود نمود .
دوست گرامی ، با توجه به دلایل بیشمار که توان یادآوری اش در این مبحث نمی کنجد براین باورم راهی را که در پیش گرفته ای عاقبتی جز عاقبت گروههای نفاق اوائل انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت عاقبتــی که حد اقل نوکری استکبــار وصهیـونیستـهای نژادپرست و دیکتاتورهایی چون صدام را در بر خواهد داشت .
دوست گرامی ، آیا اتخاذ چنین راه و روشی خیانت به مظلوم و حمایت ظالم نیست؟
89/12/10
7:45 ص
در آن ایام وقتی که مواضع در آن ایام وقتی که مواضع احزاب و طیف های سیاسی برای انتخابات 22 خرداد 88 مشخص شد هم دلم برای آقای مهندس موسوی سوخت و هم بشدت نگران آینده شده بودم .
چون گروه هایی را در میان حامیان ایشان دیدم که به لحاظ ماهیتی ترویج تفکر سکولاریزم و دموکراسی منهای اسلام را در دستور کار خود داشتند، همان کسانی که در گذشته با زمزمه جمهوریت منهای اسلامیت نظام تا سرحد نفی ولایت فقیه پیش رفتند .
در همان زمان خطاب به میر حسین موسوی نوشتم که اگر واقعا با این آقایان و گروه های معلوم الحال هم گرا نیستید برائت خویش را اعلام دارید و تکلیف ما وخودتان را روشن نمائید.
اما دست تقدیر چنان تکانی خورد که در غربال گری روزگار بعضی از چهره های جدید را در صف منافقین و بعضی دیگر را هم از نظر عوام وخواص در ردیف مردودی های دین و میهن و مردم مسلمان قرار داد .
هدفم از این یاد داشت بیان پیشگویی نبوده و نیست چون خودم را تا آنجایی که می شناسم اهل پیش بینی و قطعی نگری آینده نمی دانم ولی هم وطنان و شیعه مکتب اهل بیت (ع) را می شناسم و می دانم که تا جایی همسفر مراد و مریدان خود خواهند بود که اهانتی به مقدسات دینی و مذهبی نباشد.و اگر چنین شود که شد هر کسی را در هر جایگاه و شهرتی که باشد نتنها رها خواهند نمود بلکه در مقابل آنان خواهند ایستاد ، حتی اگر تمام هستی خویش را فدا نمایند.
(از وبلاک فبلی مردودی های فتنه 88 خدابخش قبادی )
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.