89/12/10
8:5 ص
مقدمه
موضوع بحث در چهارچوب اقتصاد خانوار و جستجوی« الگوی مصرف »
متناسب با خانواده هایی است که از نظر میزان درآمد و نوع فعالیت
اقتصادی اکثریت جامعه ایرانی را تشکیل می دهند.
خانواده هایی که در زیر فشار کنترل نشده ی افزایش قیمت ها در مقابل
عدم افزایش درآمد ، یا در زیر خط فقر قرار دارند و یا با اختیار کردن شغلهای
متعدد تلاش می کنند تا درآمد ماهانه ی خود را افزایش دهند.این خانواده ها
به دلیل عدم تعادل درآمد و هزینه در معرض آسیب هایی قرار دارند که به
صورت احساس حقارت و خودکم بینی در مقابل خانواده های مرفه بوجود می آید.
در تعیین و تعریف الگوی مصرف و جایگاه آن در خانواده دولت و سیستم حکومتی
تبرئه نشده است چرا که دولت با تمام امکانات مالی،آموزشی و تبلیغاتی می تواند
در این عرصه نقش اساسی را ایفا نماید، در این یادداشت به لحاظ موضوع بحث،
جایگاه خانواده درگذر الگوی مصرف و هزینه ها مورد بررسی قرار می گیرد.
بخش اول: الگوی مصرف
الف) انقلاب نرم
اواخر دوران قاجار و بویژه با تولد خاندان پهلوی که همزمان با
انقلاب صنعتی در غرب بوده را می تواند سرآغازی برای روابط ایران و غرب محسوب
نمود. در گذر این روابط قالب خانواده های اشرافی و دولتمردان این سرزمین مسافر
آن دیار بوده اند که مهمترین ارمغانشان را می توان تغییر الگوی مصرف سنتی در
ایران دانست.در آن دوران مسافران و حتی تحصیلکرده های ایرانی به جای کسب
دانش و مهارتهای علوم روز حامل الگوی مصرف وارداتی بودند که با رشد آموزش
و فرهنگ وارداتی،جامعه ی ایران تحت تاثیر قرار گرفت و پس از چند دهه الگوی
مصرف سنتی زیر دست و پای زرق و برق الگوهای وارداتی متلاشی شد.
این تغییرات آداب و رسوم،جهان بینی،ارزش ها و دیگر امور اقتصادی و فرهنگی
بومی را دربر گرفته تا جای که ایران چندین هزار ساله با تمدن اجتماعی کهن راحتی
فاقد لباس ملی نموده است .
این انقلاب نرم با پشتوانه عظیم گستردگی و افزایش وسایل ارتباط جمعی و سرعت
حمل و نقل تا جایی پیش رفت که آداب و رسوم اقوام و قبایل بزرگ و کوچک این
مرز و بوم را در حد نابودی کامل قرار داده است که اگر دلسوزان فرهنگ گوهربار
این سرزمین آستین همت بالا نزنند بزودی باید الگوی مصرف و حتی تمام امور
فرهنگی خانواده های ایرانی را در کتابهای تاریخی جستجو نمود.
ب) مصرف زدگی
درالگوی مصرف پدیده ایی بنام مصرف زدگی یا مد ظاهر می شود
که درجایگاه خود از آسیبهای مهم خانوار می باشد.مصرف کالا برای رفع نیاز آنهم
وسیله ایی برای زندگی است ولی در بیشتر موارد به هدف تبدیل می شود وزندگی
برای آن جریان می گیرد. درچنین شرایطی اهداف خودپرستانه انگیزه رفتارها ی
انسانی شده تا جایی که تمام جوانب شخصیتی و ذهنیت انسان را اشغال می کند.
وجایی را برای عشق دیگر باقی نمی گذارد. عامل مصرف زدگی با سمی کردن ذهن
انسان تمام هستی یک خانواده را صرف نیازمندیهایی می کند که هرگز پایانی
نخواهد داشت . ودر نتیجه بسیاری از خانواده های کم درآمد و بدون توجه به
اولویت مصرف اقدام به خرید اجناسی می کنند که مغایر با منابع مادی خانوار
می باشد. چه بسا اینکه این خواسته ها خود زمینه آسیب نان آوران وعدم
دسترسی به نیاز های اولیه زندگی را فراهم خواهد نمود. و از آنجایی که
اکثریت اقشار جامعه از طبقه کم درآمد هستند این آسیب می تواند یک
آسیب ملی محسوب شود.
ج) تعادل خانواده
چنانچه الگوی مصرف خانوار شرایطی را برای نان آوران بوجود آورد تا در اثر کار
زیاد امکان رشد وتعالی شخصیت انسانی از آنان سلب شود ویا دولتمردان در
اجرای اصل چهل وسوم* قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طوری عمل نمایند
تا بین دستمزد ها و سطح قیمتها رابطه منطقی برقرار نباشد ویا به قولی قیمت
کالاها از حد توان مالی خانواده بیشتر باشد نان آوران مجبور می شوند به دامن
اضافه کاری ویا شغل های دوم وسوم پناه برند.در این صورت خستگی بر روح
خانواده حاکم شده و روابط محبت آمیز همراه با تدبیر برای برقراری ارتباط با
نسل جدید دچار لغزش می گردد . واگر در این حال رفتار ی ناهنجار بین اعضای
خانواده بروز کند،خشونت وسوء مدیریت جایگزین تدبیر آگاهانه و مهر خانوادگی
می شود .و پس از سرد شدن روابط گرم و عاطفی اعضای خانواده ، پروژه های
جدیدی چون فرار از خانواده و بزه کاری های بزرگ و کوچک اجتماعی را اجرایی
خواهند نمود که این روند خود به تنهایی از ناهنجاریها و آسیب های اجتماعی بشمار
می رود .در مسیر مصرف کالا باید توجه داشت تا تعادل روانی اعضای خانوار
دگرگون نشود .وبه قول اندیشمندان قدرت تشخیص درستی از نادرستی ،اخلاقی
از غیر اخلاقی ،انسانی از غیر انسانی تعالی یافته و رفتارهای شادی بخش و روح
امید واری وسختکوشی که از ابزارهای توسعه مستقل می باشند کم رنگ نشود.
ادامه دارد. خدابخش قبادی
گاهی برای خودم یه چیزایی می نویسم . و بعضی مطالب را تو وبلاگم بارگذاری می کنم. وبلاگ نویس نیستم فقط دوست داشتم برای خودم وبلاگ داشته باشم.